لطفاْ رضایت بدید!.

این‌روزها توی کوچه پس‌کوچه‌های شهر، ـ شمال و جنوب فرقی نمی‌کنه ـ هرجا که یه خیابون خلوت و کم‌رفت و آمدی پیدا می‌شه چندتا ماشین آموزش رانندگی رو می‌بینید که راهنما زدن و درحال گردش به‌ چپ و راست هستن، یا دارن پارک‌ می‌کنن، یا دارن دور می‌زنن و یا بصورت مارپیچی و زیگزاگ دارن حرکت می‌کنن!. یکی دوتاشون هم فلاشر روشن کردن و وسط خیابون دارن می‌زنن تو سرِ و کله‌ی دنده و فرمونو فشار می‌دن!. خوب که به این ماشین‌ها نگاه ‌کنید می‌بینید یه‌خانمی ( بین ۱۸ تا ۶۸ سال) خیلی محکم و دودستی چسبیده به فرمون و انگار داره خودشو برای مسابقات رالی فرمول یک آماده می‌کنه!. بعضی از این ضعیفه‌ها حتی قدشون به پدال ترمز هم نمی‌رسه اما بدجوری اراده کردن که غول رانندگی رو شاخ‌ها‌شو بشکنَن.
از رانندگی خانم‌ها بدم نمی‌آد امّا فکر نمی‌کنم همه‌ی این عزیزان، هنر رانندگی رو به‌خوبی هنرهای دیگه مثل  آشپزی و ... یاد بگیرن و یا استعداد فراگیری یکسان با آقایون داشته باشن!. پدر این چشم و هم‌چشمی بسوزه و آتیش بگیره که خانم‌ها متاسفانه بیشتر گرفتارش می‌شن تا آقایون!. خدا نکنه توی یه اداره‌ای، جائی، یه خانمی با ماشینش بیاد سرِکار!. از فردای اون‌روز همه‌ی خانم‌های اون اداره هم‌قَسَم می‌شَن که تا آخرین نفر همین کارو با ماشین‌های مدل بالاتری انجام بدن.!
خانم‌های عزیز، همشیره‌های محترمه، لطفاْ رضایت بدید.!. والله قرار نیست همه‌ی شما رانندگی یاد بگیرید و تنهای تنها با یه ماشین مدل بالا راه بیفتید توی این خیابونهای پر دود و ترافیک شهر.. به‌خدا واسه خودتون می‌گم، وگرنه من بخیل نیستم!. رانندگی یه هُنره. هنری به‌تمام معنا و سرشار از ریزه‌کاری و دقّت و ظرافت. دُرست مثل آشپزی، مثل بافندگی!. رانندگی هُنری است که برای خوب اجراکردنش باید از تمرکز، تکنیک، هوشیاری و چالاکی سرشار بود و این ممکنه به‌درد همه‌ی شما سروران عزیز نخوره!.
رانندگی فقط دودستی چسبیدن به غربیلک فرمون، مستقیم و چهارچشمی به‌جلو نگاه کردن، راهنمازدن به‌هنگام پیچیدن، تنظیم آئینه‌ها و ترمزدستی کشیدن نیست!.. رانندگی خیلی‌خیلی فراتر از این چیزهاست. این سکّه روی دیگری هم داره که من آرزو می‌کنم شما چشم‌تون هیچ‌وقت بهش نیفته امّا این شاید یه آرزوی محال باشه.
۱۵ ‌ساله بودم که عاشق رانندگی شدم و فقط ۳ روز از ۱۸ سالگی‌ام گدشته بود که یکضرب گواهینامه گرفتم!. الآن ۲۲ سال از اون‌روزها می‌گذره. چندسال اول که رانندگی شغل من بود و همین عشق به رانندگی بود که نگذاشت بموقع به درس و دانشگاه برسم و ۱۵ سال دیرتر از بقیه رفتم برای ادامه‌ی تحصیل. واسه همین الآن خیلی حرص می‌خورم وقتی می‌بینم خیابونها پُر شده از اتومبیل‌هائی که فرمونش افتاده دست رانندگان زن!. رانندگانی که بیشترشون راه‌دادن بلد نیستن!، نه صدای بوق براشون اهمیت داره نه شیپور!، نه یاد گرفتن که از سمت راست حرکت کنن و نه اصراری به تند رفتن توی اتوبان و جاده دارن!. پدال گاز همیشه براشون یه تعریف ثابت داره!. تازه خدا نکنه که یه اس‌ام‌اس براشون اومده باشه و یه‌کمی دلخورشون کرده باشه!. باید همون درجا و درحال رانندگی‌کردن ـ درحالی‌که سگرمه‌هارو دَرهَم و بَرهم می‌کنن ـ هزارتا دری‌وری برای یارو تایپ کنن و بفرستن تا فوراًًً دخلِ‌شو بیآرن!.
خواهران گرامی، رانندگی براشون شده یه فیس و افاده فروختن و خودنمائی کردن پیش در و همسایه!. البتّه بابت این حرف از همه‌ی رانندگانی که خوب و هنرمندانه رانندگی می‌کنن و تعدادشون هم بین خانم‌ها کم نیست عذرخواهی می‌کنم. امةا باور کنید خیلی وقته که این موضوع برای من یه دردسر بزرگ شده چون از همون روزهای اول به رانندگی یه‌جور دیگه نگاه کردم و همیشه دقّت کردم که رانندگی من مزاحمتی برای دیگران درست نکنه.
خواهش می‌کنم خانم‌های عزیز به هنرهای دیگری که کم‌کم داره فراموش می‌شه بیشتر فکر کنن و برای راننده شدن و رفتن توی خیابون زیاد عجله نکنن!. اول خوب یاد بگیرن و اجازه بدن مهر و امضای گواهینامه‌شون یه‌کم خشک بشه بعد خیابون‌ها رو قرق خودشون بکنن. از یه راننده‌ی قدیمی که دوست شماست این سفارش رو بپذیرید و اگر از رانندگی‌کردن لذت نمی‌برید و نیازی به یادگیری اون ندارید سراغش نرید و به فراگیری هنرهای دیگه بپردازید. هستند رانندگانی که چشم‌ِشون کور! وظیفه‌شونه شما رو برسونن دمِ‌ درِ منزل و محل‌ّکار!.

یه‌خانمی که اصلاْ اهل تعریف‌کردن نبود و هندونه زیربغل هیچکس نمی‌ذاشت، یه‌روزی خواست از رانندگی من تعریف کنه، گفت: «آدم که با تو میاد بیرون، خیالش راحته که نمی‌میره و سالم برمی‌گرده خونه!!.»..      

 

نظرات 13 + ارسال نظر

سلام
ممنون از حضورت
دلت شاد
.........................
گاهی اوقات در زندگی لحظاتی وجود دارد که آدما مجبور می شوند به همه باورها و دانسته های خود شک کنند

شیرین ناز 16 خرداد 1386 ساعت 01:24 ق.ظ http://shirinnaz628.blogfa.com

شما از جونت سیر شدی؟!

بهشت 16 خرداد 1386 ساعت 10:19 ق.ظ http://nochagh.blogsky.com

دوست نازنینی که عشق به راندن پانزده سال از درس و کتاب دورت کرد رطب خورده منع رطب چون کند.به علاوه شما هم مثل اون شاعر حرف می زنید که میگفت ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست عرض خود می بری و زحمت ما میداری.قرار نیست اهل دنیا همه به کمال باشن.خانم هایی که اینجا وبلاگ شما را ملاحظه میفرمایند به گوش جان نصیحت تان را نیوش می کنند ولی مشکلی از جامعه حل نمیشه یه اعلمیه بلند بالا بدین تو کوچه ها به در و دیوار بچسبانند در ضمن شما قصاص قبل از جنایت می کنید می فرمایید...ولی من رانندگی نمی کنم چون نگران آنم جو زده بشم تند برانم و به دست خویش جان کسی را بگیرم و عمری خود را نبخشم/دی

فاطمه 16 خرداد 1386 ساعت 10:27 ق.ظ http://shaghayegh-e-vahshi.blogsky.com

سلام
مرسی اومده بودی :)
کاش زودتر شنبه شه و بیاد.امان از این دوستای ناباب
لینکت رو گذاشتم.
شرمنده که رانندگی من، به زنم به تخته، حرف نداره.
شاد باشی

آمر 16 خرداد 1386 ساعت 05:04 ب.ظ http://www.amertavakoli.blogsky.com


سپاس از این همه انرژی که به من دادی اگر به همین نقد ها و نظر های موافق و مخالف دل خوش نباشیم که شاعری یک نوع خودآزاری بیش نیست

منصوره 17 خرداد 1386 ساعت 12:36 ب.ظ http://sori.blogsky.com

سلام
ما که هر چی توی خیابون نگاه میکنیم آقایون در حال ویراژ دادن هستن و هر چی تصادف مال آقایون است
شما از رانندگی خاطر خوش ندارید به خانم ها چرا گیر میدین
این روزا راننده مورد اعتماد خیلی کم است که بخوان
ادم را به جایی برسونن
لطفا شما به مسائل آقایون برسید

نگار 17 خرداد 1386 ساعت 11:23 ب.ظ

اومدی نسازی این همه معضل تو این جامعه تو هم گیر دادی به رانندگی خانمها البته کسی منکر رانندگی شما نیست بابا دست فرمون پیاده شو با هم بریم .
خدا وکیلی منکه هنوز پارک دوبل یاد نگرفتم شانسی یک وقتهایی یک چیزی در میاد
به هر حال منم معتقدم که در صد خانمهای راننده خوب بسیار کمه
پیروز باشی

بهشت 18 خرداد 1386 ساعت 01:51 ب.ظ http://http://nochagh.blogsky.com

سلام بر دوست نازنینی که اهل سانسور نیست و هر آنچه از ادبیات فارسی در مورد زنان شنیده را باور کرده و با عینک ادبیات ایران به زنان نگریسته که فردوسی فرمود زن و ا.....ها هر دو در خاک به و سعدی فرمود .....و .....
ولی من با شما در مورد زنان محتاط موافقم.در مورد زنان خودشیفته هم که راه عبور را می بندند و زنان وسواسی که ....اصولا شخصیت انسان بر نوع رانندگیش موثر است و همه اعتراضات شما به شخصیت ها لنگ بود نه جنس زن لطفا اصلاح فرمایید.من به دلایل متعد عیوب شخصیتی قادر به راندن در خیابان ها نیستم یکیش تردید در راه دادن به دیگران و حق تقدم عبور

jam 19 خرداد 1386 ساعت 03:44 ب.ظ

اگر کمی صبر داشته باشی و خدا بهمون عمری بده
تا چند سال دیگه خواهی دید که نه فقط امور رانندگی
بلکه تمام امور مملکت در دست زنان خواهد بود . . . .

فاطمه 19 خرداد 1386 ساعت 04:19 ب.ظ http://shaghayegh-e-vahshi.blogsky.com

دیگه داره میاد این دانیال ما :)
من که کفشام بلره شد اینقد دویدم دنبالش
شاد باشی

آفتاب 19 خرداد 1386 ساعت 04:22 ب.ظ http://aftabesobh.blogfa.com

به عنوان یه خانوم راننده که از رانندگی اکثر خانوما هم خوشش نمیاد و با اونا همون معامله ای رو می کنه که اقایون می کنن وتا می تونه به مدل رانندگی اونا ایراد می گیره و موقع رانندگی هولشون می کنه ، مراتب دلخوری ام رو از مطالب این پست اعلام می دارم!!
می خواستم بگم اقایون هم همچین هنرمندانه رانندگی نمی کنن . من که جرئت نمی کنم ماشینمو دست همسرم بدم...

[ بدون نام ] 22 خرداد 1386 ساعت 05:19 ب.ظ http://taimazgraphic.persianblog.com

سلام
مطلب جالب و زیبایی بود
وبلاگ خوبی دارید
به منم سر بزنید

مشکل بزرگتر این جاست که تمام راننده های مرد متهم به بد رانندگی کردن هستن.
راستش من فکر میکنم رانندگی یکی از کارهایی که زن ها باید صد در صد ازش دوری کنن ـ هر روز از هر ۱۰ تا تصادفی که میبینم ۸ تاشون کی از دو طرف زنه ـ شاید در خیلی از موارد مقصر قانونی مردها باشن ولی مطمئنا این رانندگی اون خانم بوده که باعث این تصادف شده.
خب وقتی توی لاین سبقت داری با ۴۰ تا رانندگی میکنی اون راننده بیچاره چه تقصیری داره که میاد و از ژشت میزنه بهت ؟!
سعید/

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد