مهرگان و دانائی


زمانی روزنامه‌خوان حرفه‌ای بودم.

یادم میآد حدود سه ساعت در روز وقت صرف می‌کردم و تمام صفحات روزنامه‌ی حرفه‌ای جامعه رو می‌خوندم. ( سال 77 )

پس از بسته شدن روزنامه‌هائی مانند: جامعه، توس، نشاط، صبح‌امروز و ... دیگه مطالب روزنامه‌های جدید نتونست منو جذب کُنه و کم‌کم از روزنامه‌خوندن فاصله گرفتم و بیشتر وبلاگ خوندم.

الآن هم یکسالی می‌شه که مشترک روزنامه‌ی شرق هستم ولی هنوز نشده که حتی یکساعت وقت برای خوندنش صرف کنم!. شاید ایراد از من باشه که توقع بالائی دارم و هر مطلب و هرنوع نوشته‌ای نمیتونه برام جالب باشه!.

برای من همیشه صفحه‌ی آخر روزنامه‌ی همشهری جالبه، چون در باره‌ی هنر و موسیقی و سینما می‌نویسه و زمان و مکان کنسرتهای موسیقی رو اعلام می‌کنه!. ( سراج که یادتون هست!!)
روزنامه‌ی ایران صفحه‌ای داره ( بهتره بگم داشت!! ) بنام مهرگان، که به معرفی بزرگان علم و ادب و فرهنگ این سرزمین می‌پردازه و خیلی خلاصه و خوب این کار رو انجام می‌ده ( بهتره بگم می‌داد!! )  و تمامی مراحل تحصیل، تحقیق و تالیف این چهره‌های ماندگار در این صفحه ثبت می‌شه.

تا همین چند وقت پیش، مهرگان به بزرگانی اشاره می‌کرد که اگر می‌خواستی تمام فعالیتهای علمی، پژوهشی و فرهنگی‌شون رو بنویسی در حد یک کتاب قطور می‌شد. بزرگانی مانند: دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی، دکتر بدیع‌الزمان فروزانفر، دکتر سیروس شمیسا، محمود دولت‌آبادی، شاهرخ مسکوب، عبدالحسین زرین‌کوب و .... برای دیدن آثار این بزرگان کافی‌است بازدیدی از کتابفروشی‌های شهر داشته باشیم.

از وقتی که احمدی‌نژاد رئیس جمهور شد و برای وزارت ارشاد، صفار هرندی رو نامزد کرد و ایشون هم از مجلس رای اعتماد گرفت و مدیرمسئول روزنامه‌ی ایران تغییر کرد! ( این تغییرات اصلاً‌ ربطی به جناح‌بندی و غیره ندارد!!) می‌شد حدس زد که محتوای مطالب کتابها، روزنامه‌ها، نشریات و ... دچار تغییرات اساسی خواهد شد.

چند بار خواستم صفحه‌ی مهرگان رو بخونم و بخاطر همین هوس کردم که روزنامه ایران بخرم! امّا دریغ و افسوس! بخاطر اینکه متوجه شدم تغییر رئیس‌جمهور و وزیر ارشاد و مدیرمسئول یک روزنامه، به مسئول یک صفحه هم سرایت‌کرده و چهره‌هائی که به‌تازگی در صفحه‌ی مهرگان معرفی می‌شوند هیچ سنخیتی با معرفی‌شدگانِ قبلی، ندارند و معمولاْ  آثـارشون یا در حال چاپه! یا سیـمـی نشده! یا چند تا مقاله پیش‌ِ پا افتاده‌ است که موضوع و عنوان درست و حسابی نداره! و یا نظرات سیاسی خود را نوشتند. این چهره‌های ماندگار! بعضی‌هاشون در سن ۴۵ سالگی دکترا گرفتند و الآن ۵۰ سال دارند و هنوز وقت نکردند کتابی چاپ کنند.!! (مقایسه کنید با بزرگانی که در سن 26 سالگی مدرک دکترا ‌گرفتند و تا سن هشتاد سالگی مشغول تحقیق و تالیف و تدریس بودند و هستند.)

به نام چند کتابی که به تازگی در مهرگان از بزرگانِ تازه‌ی این مرز و بوم معرفی می‌شود دقت کنید: راهنمای طرح دعاوی چک!، علل ورشکستگی، درآمدهای مالیاتی، اسناد کودتای ۲۸ مرداد، سیا و جعل اسناد، ریشه‌های بحران در خاورمیانه، سیاست و حکومت در عربستان سعودی و ... 

خیلی دوست دارم بدونم، چه‌چیزی سبب این همه دگرگونی در انتخاب افراد و چهره‌های ماندگار شده و با کدام منطق و استدلال، گاهی اوقات کسانی بنام چهره‌های ماندگار معرفی می‌شوند که قطعاْ خودشان هم از دیدن نامشان در این صفحه و قرار گرفتن در میان نخبه‌های این مرز و بوم  وحشتزده خواهند شد.!

بدانیم که چهره‌های ماندگار نیازی به معرفی ندارند، چون کسبِ علم و دانائی و پراکندن آن، خودبخود غبار گمنامی و غربت را از چهره‌ی عالمان و اندیشمندان می‌زداید.

 

 

نظرات 3 + ارسال نظر
نازلی 27 مهر 1384 ساعت 03:18 ق.ظ http://naazlii.blogspot.com

علیک،علیک !

دثلشق 27 مهر 1384 ساعت 10:44 ق.ظ

salam
webloge jalebi darid.movafag bashid

نغمه 27 مهر 1384 ساعت 11:10 ق.ظ http://samareh.blogsky.com

موافق اون جای حرفت هستم که کسانی در بیست و شش سالگی شون دکترا داشتند و ...........تا انتهای همین موضوع

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد