پائیزی که میشناسم

هنوز از پائیز خبری نیست! یعنی کجا مانده؟؟؟ من دل‌تنگم...
تقویم چیز دیگری میگوید، اَمّا پائیزی که من میشناسم هنوز نیامده. نشانه‌های پائیز را خوب می‌دانم... اینکه برگها بی‌صدا افتاده‌اند، دُرُست.. اینکه خورشید هم کمتر آفتابی میشود، دُرُست.. اینکه مهر رفت و آبان هم به نیمه رسید، دُرُست.. کوچ پرستوها، دُرُست.. های و هوی مدرسه‌ی گُلها، دُرُست.. کوتاهی روز و بلندی شبها، دُرُست.... اینها همه نشانه‌های پائیزند، دُرُست... اَمّا غروبِ دلگیر پائیز کُجاست؟؟؟ ابرِ سیاهِ از عشق لبریز کُجاست؟؟؟ رَعد کُجاست؟ بَرق کُجاست؟ شیشه‌های مِه گرفته‌ی دلتنگ کجاست؟؟
دلهایِ عاشق، چشم‌براه شَلّاقِ  بارانند... باران باران کجاست؟؟
میدانم، پائیز به فصلش خواهد آمد، میدانم... هنوز دیر نکرده، پائیزی که میشناسم، خواهد آمد، حَتّی با آخرین پرواز!... 
 بهانه‌ها هستند، ترانه‌ها هستند، نغمه‌ها و عاشقانه‌ها هستند،، یک غروب کافی‌است، یک باران کافی‌است، یک صدای تگرگ، یک رگبار، یک رنگین کمان کافی‌است...
 آهای پائیز کجائی؟؟؟ دلهای عاشق چشم‌براهِ غروبی دیگرند... چشم براهِ سیلابی دیگر... کوله‌بارت را خالی کُن... تنهای تنها بیا... دلهای سنگ را با خود خواهی بُرد... من دل‌تنگم...

نظرات 3 + ارسال نظر
نگار 13 آبان 1383 ساعت 07:48 ب.ظ

آنقدر دلتنگی پاییز را کردی که اولین باران دلچسب پاییزی اومد
خیس خیس
دلتنگتر ازهمیشه
زیر باران قدم بزن
تا دل تنهاییت
تازه شود تا هر چه دلتنگیست شسته شود و آرام گیری

بهشت 14 آبان 1383 ساعت 05:57 ق.ظ http://nochagh.blogsky.com

حق با نگار است.پاییز صداتو شنید.از صدات خوشش اومد.و آنچه را انتظار داشتی ارزانی داشت.چه خوب!که هر گاه گله کنی پیامی دریافت کنی.میگم احساس نمی کنی نجواهای قلبی ات با پروردگار هم....................موفق باشی

سلام. چطوری ... خيلی وقت بود سری بهت نزده بودم ببخشيد ... کلی با مطالبت حال کردم ... راستی شعر دانی که چیست دولت رو در نوار ( شهرآشنایی) سراج گوش کن خیلی قشنگه ... سری هم به من بزن ... خیلی خبرهاست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد